سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و از سخنان آن حضرت است ، چون کسى از او پرسید : « رفتن ما به شام به قضا و قدر خدا بود ؟ » پس از گفتار دراز ، و این گزیده آن است : ] واى بر تو شاید قضاء لازم و قدر حتم را گمان کرده‏اى ، اگر چنین باشد پاداش و کیفر باطل بود ، و نوید و تهدید عاطل . خداى سبحان بندگان خود را امر فرمود و در آنچه بدان مأمورند داراى اختیارند ، و نهى نمود تا بترسند و دست باز دارند . آنچه تکلیف کرد آسان است نه دشوار و پاداش او بر کردار اندک ، بسیار . نافرمانیش نکنند از آنکه بر او چیرند ، و فرمانش نبرند از آن رو که ناگزیرند . پیامبران را به بازیچه نفرستاد ، و کتاب را براى بندگان بیهوده نازل نفرمود و آسمان‏ها و زمین و آنچه میان این دو است به باطل خلق ننمود . « این گمان کسانى است که کافر شدند . واى بر آنان که کافر شدند از آتش . » [نهج البلاغه]

       ... از همین جا ویژگی‌های اثری که پیش رو دارید، روشن می‌شود. در این نوشتار روی این مطالب به دقت اهمیت داده شده است:

  1. سعی شده‌است که تمام یک سوره مطمح نظر باشد، نه جزء و یا حزب. بررسی آیات یک سوره بر اساس موضوعاتی است که سوره مبارکه را به قسمت‌های متنوعی تقسیم می‌کنند. این نوع بررسی یک حسن دارد و یک مشکل. حسن آن این است که آیات مرتبط با هم جدا می‌شود و خواننده وقتی سوره‌ای را به پایان می‌رساند، یک تصویر کلی در ذهنش نقش می‌بندد. مشکل آن این است که اولا پیدا کردن آیات مرتبط کار دشواری است. در ثانی بین آیاتی که با هم ارتباط دارند، گاهی به آیه‌ای بر می‌خوری که ربط دادن آن به ما قبل و ما بعدش کار سختی است اما اگر مقداری حوصله باشد، ارتباط آن پیدا می‌شود و در این صورت لذت دو چندان عاید نویسنده می‌گردد. حسن بررسی آیه آیه این است که مفسر هیچ وقت با مشکل ارتباط داشتن آیه‌ای به ما قبل و ما بعدش ندارد. چه بسا که پیرامون یک آیه تا دلش بخواهد قلم فرسایی‌ نماید و مشکل آن این است که خواننده بعد از این‌که سوره‌ای را به پایان برساند، یک تصویر کلی از مطالب خوانده شده در ذهن نداشته باشد.

سعی نگارنده بر این بوده است که آیات مرتبط با هم را جداگانه بررسی کند. تا جایی که این حقیر اطلاع دارد، تا کنون کسی از این زاویه به قرآن کریم نگاه نکرده است. البته بعد از این‌که من سه سوره را بر همین منوال تحت بررسی قرار دادم، به "جامع التفاسر" و "المکتبة الشاملة" دسترسی پیدا کردم. دیدم مرحوم سید قطب نزدیک به همین روش را در پیش گرفته است[1] اما تفاوت‌های زیادی بین دو روش وجود دارد که یک محقق منصف بین این دو به انصاف قضاوت خواهد کرد.

  1. نگارنده سعی کرده است که حتی المقدور در رابطه با سبک، قالب و بعضی ویژگی‌های این کتاب آسمانی اشاره نماید و این مطلب را خاطر نشان نماید که این اثر شگفت بیرون از مکتب‌های ادبی رایح دنیا قرار دادرد. البته این نوع نگاه کردن در بین مسلمانان بسیار جدید است. تا جای که من اطلاع دارم، نویسنده المنار به طور مختصر به ساختار و نظم این کتاب آسمانی اشاره کرده‌است و در فارسی، جناب آقای بهاء الدین خرمشاهی[2] سخن از سبک این کتاب آسمانی به میان آورده‌است که البته از این دو بزرگوار به همین اندازه اشاره هم تشکر می‌شود.

       در همین جا من گله سختی از استادهای غیر مستقیم‌مان مثل دکتر شفیعی کدکنی‌ها دارم که یک بار نشد، اینها یک نگاهی به این کتاب آسمانی بیندازند. دکتر شفیعی یک بررسی کوتاه بر سبک هندی دارد.[3] در آن جا از چند تکنیک سخن به میان آورده که از روی آن تکنیک‌ها دیگران کتاب‌های قطوری تهیه کردند اما این فرصت را از دست داد که حتی یک سوره کوتاه این کتاب مدرن را تحت بررسی قرار بدهد. حقیر هم که با دست بسته کار می‌کند. اگر در خلال این کارها در یکی از کشورهای اروپایی و یا عربی بودم، مسلما این نوشتار به شکل دیگری بروز می‌نمود.

  1. آنچه که من بسیار روی آن اهمیت داده‌ام، واژه‌های این کتاب آسمانی است و معتقد هم هستم که تا وقتی اینگونه کار صورت نگیرد، ما نمی‌توانیم از این اثر جاویدانه لذت ببریم. این کار را قبلا مفردات الفاظ القرآن،[4] مجمع البیان،[5] تفسیر شبر،[6] التفسیر المعین،[7] کلمات القرآن تفسیر و بیان، [8] غریب القرآن،[9] تفسیر غریب القرآن[10] و بسیاری از فرهنگ‌های[11] عربی انجام داده‌اند. منتها هیچ کدام اینها به تنهایی پاسخگوی ما نمی‌باشند. برای همین من ابتدا اسم این کتاب را "مجمع البحار" گذاشته‌بودم؛ یعنی برای رفع مشکل یک واژه یا عبارتی گاهی از همه منابع در دسترس استفاده شده‌است. به عنوان مثال برخی دوستان عرب زبانی که جدیدا روی واژه‌های این کتاب آسمانی کار کرده‌اند، وقتی به این آیه مبارکه می‌رسند: "وَاتَّخَذَ قَوْمُ مُوسَى مِن بَعْدِهِ مِنْ حُلِیِّهِمْ عِجْلاً جَسَداً لَّهُ خُوَارٌ..."[12]

       اینها "خوار" را معنا می‌کنند اما معنای "عجل" برای شان بسیار واضح است. درحالی که برای ما، هم "عجل" واژه‌ای است که احتیاج به توضیح دارد و هم "خوار". این مثال بود. بسیاری از موارد دیگر از این قبیل است.

       البته این‌که می‌گویم: تا وقتی مستقیما با این کتاب آسمانی ارتباط بر قرارنکنیم، لذت آنچنانی عاید ما نمی‌شود، این انتظار را از همه نداریم. این انتظار از طلاب علوم اسلامی و دانشجویان شیفته این کتاب آسمانی است. وقتی اینها با این اثر شگرف ارتباط برقرار‌کنند، معادل‌های امروزی پیدا خواهندکرد که دیگران را مجذوب این کتاب آسمانی بنمایند.

     مسأله‌ای که می‌خواستم تذکر بدهم، این‌که انتخاب واژگان از روی منابع یاد شده نبوده‌است. بلکه در هر آیه این کتاب آسمانی تأمل عمیقی صورت گرفته‌است. گاهی خودم را جای کسانی قرار می‌دادم که اولین بار است که مجذوب این کتاب آسمانی می‌شود. توضیح واژه‌ای شاید با دوتا از منابع یاد شده کافی باشد اما من آنجا که ضرورت احساس کردم، از اکثر منابع استفاده نمودم. نظر من این است که روی واژه‌ها تأمل بیشتری شود. چه اشکال دارد که به اینها به صورت یک تکلیف درسی نگاه کنیم. از آنجایی که ذکر جداگانه منابع در قسمت آموزش، این کتاب را بی‌دلیل پرحجم می‌کرد، برای پرهیز از آن، منبع را در میان پرانتز () گذاشته‌ام و جدا سازی منابع را با این علامت: / نشان داده‌ام. مثلا:

وَإِذْ نَجَّیْنَاکُم مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوَءَ الْعَذَابِ یُذَبِّحُونَ أَبْنَاءکُمْ وَیَسْتَحْیُونَ نِسَاءکُمْ وَفِی ذَلِکُم بَلاء مِّن رَّبِّکُمْ عَظِیمٌ (49)

نجیناکم: أی خلصناکم. [اللغة] الإنجاء والتنجیة والتخلیص واحد، والنجاة والخلاص والسلامة و التخلیص واحد، و یقال للمکان المرتفع: نجوة لأن السائر إلیه ینجو من کثیر من المضار، و فرق بعضهم بین الإنجاء والتنجیة فقال: الإنجاء یستعمل فی الخلاص قبل وقوعه فی الهلکة والتنجیة یستعمل فی الخلاص بعد وقوعه فی الهلکة (مجمع البیان)./ یقال: نجاه و أنجاه إذا أخلصه، و منه نجا من الهلاک ینجو: إذا خلص منه (مجمع البحرین)./ و إذ نجیناکم:

 when we delivered you

آل فرعون: أهل دینه. [اللغة] والفرق بین الآل والأهل: أن الأهل أعم منه یقال أهل البصرة و لا یقال آل البصرة، و یقال آل الرجل قومه و کل من یؤول إلیه بنسب و قرابة مأخوذ من الأول و هو الرجوع  …   و فرعون: اسم لملک العمالقة کما یقال لملک الروم: قیصر و لملک الفرس: کسری و لملک الترک: خاقان و لملک الیمن: تبع  …   (مجمع البیان)

یسومونکم: یعذبونکم (شبر)./ یسومونکم: یکلِّفونکم ویذیقونکم (کلمات القرآن تفسیر و بیان)./ یسومونکم: یلزمونکم  …و قیل یذیقونکم و یکلفونکم و یعذبونکم والکل متقارب [اللغة] و سامه خسفا: إذا أولاه ذلا  … و قیل یعذبونکم، و أصل الباب: السوم الذی هو إرسال الإبل فی المرعی (مجمع البیان)./ سامه الأمر سوما: کلفه إیاه (لسان العرب)./ السوم أصله: الذهاب فی ابتغاء الشیء، فهو لفظ لمعنی مرکب من الذهاب والابتغاء، و أجری مجری الذهاب فی قولهم: سامت الإبل، فهی سائمة، و مجری الابتغاء فی قولهم: سمت کذا (مفردات ألفاظ القرآن)./ یسومونکم: من سام الماشیة أی جعلها سائمة ترعى دائما و کأن العذاب کان هو الغذاء الدائم الذی یطعمونهم إیاه!! (فی ظلال القرآن)

سوء العذاب: العذاب الشدید (شبر)./ [اللغة] و سوء العذاب و ألیم العذاب و شدید العذاب نظائر، قال صاحب العین: السوء: اسم العذاب الجامع للآفات والداء (مجمع البیان)./ یسومونکم سوء العذاب: who subjected you to serve torment

ویستحیون نساءکم: یستَبقون بناتکم للخدمة (کلمات القرآن تفسیر و بیان)

وَ فِی ذلِکُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظِیمٌ: أی فی إنجاء اللّه إیاکم من آل فرعون نعمة عظیمة.(غریب القرآن/ ابن قتیبه‏)./ أما قوله: وَفِی ذَلِکُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظِیمٌ، فإنه یعنی: وفی الذی فعلنا بکم من إنجائناکم مما کنتم فیه من عذاب آل فرعون إیاکم، على ما وصفت، بلاء لکم من ربکم عظیم. ویعنی بقوله "بلاء": نعمة، کما: حدثنی المثنى بن إبراهیم عن ابن عباس، قوله: بلاء من ربکم عظیم، قال: نعمة. وحدثنی موسى بن هارون عن السدی فی قوله: وفی ذلکم بلاء من ربکم عظیم، أما البلاء فالنعمة. (جامع البیان فی تأویل القرآن)./ و فی ذالکم: أی فی سومکم العذاب و ذبح الأبناء "بَلاءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظِیمٌ" أی لما خلی بینکم و بینه حتی فعل هذه الأفاعیل. و قیل فی نجاتکم من فرعون و قومه نعمة عظیمة من الله علیکم (مجمع البیان)

     پس شما هم می بینید که حتی الامکان سعی بر این بوده‌است، برای توضیح واژه یا عبارتی از بیشترین منابع در دسترس استفاده شود. برای توضیح واژه یا عبارتی از زبان انگلیسی هم سود برده‌ام. اینها گزینه‌هایی هستند از سه ترجمه قرآن‌کریم به زبان انگلیسی. نویسندگان اینها عبارتند از آقایان: Arberry, Irving , Shakir

     درک توضیح واژگان این کتاب آسمانی به زبان عربی یک ‌مقدار دشوار به نظر می‌آید اما در حال حاضر نظر من این است که این توضیحات را ترجمه نکنیم. بگذاریم که طلبه‌های جوان و دانشجویان عزیز علوم قرآنی در معادل سازی روشن و ابتکاری نقش داشته‌باشند.




کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سید حسین فاطمی 90/5/12:: 6:21 عصر     |     () نظر

درباره
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
پیوندها
لیست یادداشت‌ها
آرشیو یادداشت‌ها