سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه را دانش نیست، هدایت نیست . [امام علی علیه السلام]

      تفسیر روشنایی، مدتی است که وارد بازار کتاب شده است. بنا به گفته ناشر بیش از صد نسخه دیگر باقی نمانده است. به ظاهر کتاب که می‌نگری، فکر می‌کنی مثل تمام تفسیر‌هایی است که خوانده‌ و یا دیده‌ای اما وقتی اولین ورق را بر می‌گردانی، یک چیز توجه تو را به خود جلب می‌کند: تفسیر ساختاری. با خودت می‌گویی: "این دیگر چه مقوله‌ای است؟"کتاب "تفسیر روشنایی" منتشرشد

حس کنجکاوی وادارت می‌کند که انگشتی برای ورق دیگر هم ترکنی. می‌بینی، فهرست این کتاب هم بر خلاف کتاب‌های دیگر، جمع و جور و بدون زیاده گویی است. انگار که نویسنده می‌خواهد لب مطلب را بگوید: منظورش از نگارش تفسیر روشنایی چیست.

     این عوامل باعث می‌شود که مقداری کتاب را ورق بزنی تا هم حس کنجکاوی‌ات ارضا شود و هم اگر بشود، به مقدار چند خطی آن را معرفی نمایی. در نهایت به این‌جا می‌رسی که این‌کار دست کم، دارای چندین ویژگی است:

     یک: این کتاب، بعد از تفسیر سوره حمد، بر اساس موضوعات خاصی دسته بندی شده است. مثلا جزء اول سوره بقره را تحت عنوان پنج محور می‌بینی: 20 آیه در رابطه با جامعه شناسی قرآن کریم وجود دارد، 9 آیه در رابطه با توحید و تحدی، 10 آیه در رابطه با قضیه حضرت آدم (ع)، 83 آیه در رابطه با بنی اسرائیل که در طی 8 مرحله بررسی شده است و 18 آیه دیگر در رابطه با حضرت ابراهیم (ع).

     بدین ترتیب، جزء اول قرآن کریم به پایان می‌رسد و یک تصویر روشن در ذهن خواننده به یادگار می‌گذارد. ادعای نویسنده این نیست که تمام جزء اول در همین پنج موضوع خلاصه ‌می‌شود. زیرا اگر موضوعات قرآن کریم را بشماری، چندین برابر اصل خودش خواهد شد. از این گذشته قرآن کریم، یگانه منبعی است که در کنار عترت، تمام اصول و فروع دین را در بر دارد. پس نمی‌شود، کتابی با این دامنه را در موضوعات خاصی محدود کرد و ادعا نمود، چیزی ورای آنها وجود ندارد. این دسته بندی‌ها به خاطر این است که آیات محوری را بیابیم. تا راهی باشد برای شنا کردن در اقیانوس پهناور و بالی باشد برای پرواز به اوج. 

      دو: بر خلاف نگاه‌های رایج، نویسنده سعی کرده است، نگاه دیگر، از زاویه دیگر به این اثر آسمانی داشته باشد. مثلا، با حفظ حرمت آن که روی چشم‌‌ها جا دارد، می‌توان پرسید، این اثر الهی، در چه قالبی تجلی کرده است و دارای چه سبکی است؟

     از لحاظ قالب، آیا نظم است یا نثر؟ شعر است یا قطعه ادبی؟ یانه اثری است منحصر به فرد که نه پیش از آن چنین کتابی دیده شده است و نه بعد آن چنین کتابی دیده خواهد شد؟

     از لحاظ سبک، آیا گسسته نمایی و شاخه به شاخه شدن، حرف اول را می‌زند و یا در عین گسسته نمایی و شاخه به شاخه شدن، از وحدت عمیقی برخوردار است؟ اینها سوال‌هایی است که باید پاسخ داده شود. بدون شک، تلاش نویسنده بر این است که بگوید: این کتاب از محور عمودی شگفت انگیزی برخوردار است. هرچند که ادعای بزرگی است و اثبات آن طاقت فرسا.

     به هر حال، اگر از سبک قرآن کریم به خوبی سر در نیاوریم، برخی از ویژگی سبکی آن را می‌توان بر شمرد. اینها عبارتند از: گفتگو، تکرار ، تلخیص، تقابل و چینش مدرن.

     اهمیت هر یکی از اینها بر خواننده تیز بین پنهان نیست. زیرا اگر اثری بر گفتگو استوار شود، متن تصویری می‌شود و خواننده قدم به قدم با آن پیش خواهد رفت. درصد بالای قرآن کریم با گفتگو جلو می‌رود.

     تکرار هنری هم باعث می‌شود که متن خوانده شده در ذهن خواننده نقش بسته به مدت زیادی ماندگار بماند.

     تلخیص هنری این کتاب آسمانی یکی از شگفتی‌ها است. گاهی ماجرایی را دنبال می‌کنی که اگر در جای دیگر می‌بود، خود کتابی جداگانه‌ای می‌شد. این‌جا اما چنین نیست، با سرعت زیاد به مقصد می‌رسی و هیچ وقت با دست انداز‌ها و خالی گاه‌هایی رو به رو نمی‌شوی. زیرا تلخیص هنری روی آن پرده کشیده است.

     تقابل یکی دیگر از ویژگی‌های سبکی این اثر شکوهمند است. هرجا سخنی از دنیا گفته بشود، صحنه آخرت را هم می‌بینی. هرجا از عذاب الهی می‌ترسی، رحمت واسعه به تو امید می‌بخشد. هرجا در شراره‌های جهنم بپیچی، جویباران سرسبز بهشت هم در پیش چشمانت مصور می‌شود. همه اینها به خاطر این است که تو انسان با چشم باز باید به مسیرت ادامه بدهی و خودت سرنوشت خودت را پی ریزی نمایی.

     چینش مدرن یکی از تکنیک‌های پیشرفته این کتاب الهی است. به گونه‌ای که گاهی احساس می‌کنی، یکی از عوامل عدم تحریف این کتاب آسمانی، چیدمان مدرن آن است.

    سه: برای معادل واژه‌های این کتاب آسمانی تلاش چشم‌گیری صورت گرفته و بیش از دوازده منبع، مورد استفاده نگارنده بوده است. اینها عبارتند از: مفردات ألفاظ القرآن، مجمع البیان، تفسیر شبر، التفسیر المعین، کلمات القرآن تفسیر و بیان، غریب القرآن، تفسیر غریب القرآن و فرهنگ‌هایی چون: صحاح اللغة، کتاب العین، لسان العرب، مجمع البحرین، المنجد و المعجم الوسیط.

     چهار: مقدمه کتاب هم ارزش چشم چرانی دارد. اول که می‌خوانی، فکر می‌کنی نگارنده حساب شخصی‌ای را تصفیه می‌کند و سرگذشت خودش را رقم می‌زند اما بعد از خواندن چند سطر، با هفت دلیل رو به رو می‌شوی: چهار دلیل در رابطه با انگیزه‌ روی آوردن او به قرآن کریم و سه دلیل را برای ضرورت نوشتن تفسیر روشنایی. جالب این‌جا است که دلیل‌های نگارنده حسی و تجربی است. مثلا یکی از چیزهایی که او را به اعجاب وا داشته است، حجم کوچک قرآن کریم است. وقتی این کتاب آسمانی را با خط 14 بگیری، تمام این اثر جاودانه را 157 صفحه تشکیل می‌دهد. از طرف دیگر، در عربی معاصر امروز واژه‌ای پیدا نمی‌شود که ریشه و یا شاخه آن در این کتاب آسمانی به کار نرفته باشد. پس گستره واژگانی این کتاب آسمانی چنان است که هرکس بر واژگان این 157 صفحه مسلط شود، با اندکی دانستن قواعد، بر تمام فرهنگ و زبان بیش از هجده کشور عرب زبان دنیا مسلط می‌شود. این تحدی نویسنده هم می‌باشد که آیا غیر از این اثر حیرت انگیز، کتابی وجود دارد که با خواندن 157 صفحه بر فرهنگ و زبان لا اقل یک ملت تسلط پیدا کند؟

    در رابطه با ضرورت نوشتن تفسیرروشنایی، نویسنده بر این باور است که می‌شود عطش هنری را با خواندن آیه‌های قرآن کریم، فرو نشان اما با پیمایش چند مرحله. گذشتن از سه مرحله، راه پیشنهادی نویسنده می‌باشد.

     پنج: در آخر کتاب با دو ضمیمه، رو به رو می‌شوی که خواندن آنها خالی از لطف نیست. ضمیمه اول معادل سریع لغت‌ها است که از مجموع منابع انتخاب شده به دست آمده است. به گونه‌ای که هرکس به اندازه دوره دبیرستان سواد داشته باشد، با آنها ارتباط برقرار می‌کند.

     ضمیمه دوم، اسماء الحسنی است که بر برکات آن نمی‌توان چیزی افزود. نویسنده از 90 اسم زیبای به کار رفته در قرآن کریم، حدود 83 اسم زیبا را پیدا کرده آنها را با آیات مربوطه پیش روی پژوهشگران گذاشته است.

     و سخن آخر این‌که نگارنده، به دلیل نگاه متفاوت به قرآن کریم، چشم امید به یاری تمام فرهیختگان دوخته است که با رهنمایی‌ها، انتقادها و گوشزد کردن کاستی‌ها، دستش را بگیرند. والسلام علی من اتبع الهدی!

 

 

 

 

 

 

 

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سید حسین فاطمی 91/2/19:: 11:31 عصر     |     () نظر

درباره
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
پیوندها
لیست یادداشت‌ها
آرشیو یادداشت‌ها