حجت الاسلام والمسلمین سیدحسین فاطمی از آن دسته نخبگان کشوراست که تاکنون ناشناخته مانده است حالا نمیدانیم تقصیررا به گردن خود وی بیاندازیم و یا دست اندرکاران جامعه به ویِژه اهالی رسانه را متهم به کوتاهی کنیم؛ اما ایشان اینک با روی دست گرفتن نوشتن تفسیر قرآن کریم با سبک وسیاق ویژه ای که جلد اول آن به زیورچاپ آراسته شده است وچاپ متمم آن شاید به بیش از بیست جلد برسد? مارا برآن داشت تا همزمان باهتک حرمت قرآن کریم توسط یک آدم نالایق و بی حیثیت آمریکایی؛ سراغ ایشان رابگیریم و با وی گپ وگفتی داشته باشیم. درادامه حاصل گفتگوی خبرگزاری صدای افغان(آوا) را با ایشان مرور میکنید.
منبع خبر: http://www.avapress.com/vdcfxydj.w6dyxagiiw.html
جناب فاطمی با تشکر از اینکه وقت ارزشمندتان را در اختیار ما قرار دادید، تا آنجا که ما میدانیم، شما به عنوان یک شاعر و قصه نویس مطرح بودید، چطور شد که به قرآن روی بیاورید؟
خوب این چیزی غریبی نیست. هر شاعر و نویسندهای که بخواهد کارش را دنبال کند، به یک شاخه از پژوهش روی میآورد. مثلا بسیاری متون کلاسیک مثل مثنوی را مد نظر قرار میدهند و گمشدهشان را در آن جا جستجو میکنند. من یکمقدارمدرنتر به قضایا فکر کردم و به قرآن روی آوردم و گمشده خود را پیدا نمودم.
آیا به نظر شما در شرایط فعلی این کار ضرورت دارد؟
بنا نیست، ما دنبال کارهایی بدویم که از نظر دیگران ضرورت داشته باشد. من همیشه در غربت دو اثر متحیر بودم و هستم. از این به بعد تا آنجا که در توان دارم، غربت ربایی خواهم کرد. این دو اثر یکی قرآن کریم است و دیگری نهج البلاغه. قرآن کریم از این لحاظ غریب مانده است که اندیشه توحیدی را مطرح میکند و الا حق این کتاب است که به عنوان یک میراث مشترک جهانی و انسانی از هر لحاظ مورد تحلیل و پژوهش قرار بگیرد: از لحاظ ساختار، قالب، سبک، فرم و محتوا. از لحاظ زبانی و بیانی و از همه مهمتر از لحاظ تاثیر گذاری. شما اگر روزی به زبان اصلی تورات و انجیل مسلط شوید و آنها را به زبان اصلی بخوانید، فکر نمیکنم، بیشتر از آنچه که امروز است، تحت تأثیر قرار بگیرید اما قران کریم اینگونه نیست. کافی است که اندکی با زبانی که به آن زبان نازل شده است آشنایی پیدا کنید و دنبال هویت خودت بگردید. آنوقت با دیدن یک آیه دست و پایتان را گم میکنید. مثلا کسی که تازه با این زبان آشنایی پیدا کرده است، آیه 85 سوره حجر را ببیند، چه احساسی پیدا میکند: وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا إِلاَّ بِالْحَقِّ وَإِنَّ السَّاعَةَ لآتِیَةٌ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِیلَ.
و غربت نهج البلاغه را در جای خودش بیان خواهم کرد.
بعد از بازنگری در زندگیتان حالا کجا ایستاده اید؟
در آنجا ایستادهام که خودم را در برابر اقیانوس بیکرانه احساس کنم که نه جرأت شنا کردن دارم و نه طاقت دل کندن. ما و شما موسوی عزیز سالهایی را به عنوان شعر جوان در یک آشیان بودیم. شماها شاید بهتر از دیگران این حقیر را میشناسید که وقتی کاری را پی بگیرم تا به آخر نرسانم، خواب و خوراک را نمیشناسم. دیدی که تا مجموعه شعرهای بچه در حد چاپ نرسید، حال و هوای دیگر داشتم. در رابطه با قرآن کریم هم چنین است. دروس حوزهای و دانشگاهی باعث میشود که به مقدار زیاد با مسایل حقوقی این کتاب آسمانی مشکلی نداشته باشم. تکنیکهای شعر و قصه باعث میشود که با تصویرهای زیبای این کتاب آسمانی ارتباط برقرار کنم. زبان معاصر عربی باعث میشود که خودم را در فضای بسیار آشنا احساس کنم. مقداری آشنایی با زبان انگلیسی باعث میشود که تا حدودی از ترجمههای Arberyy و irving سر در بیاورم و عظمت و شکوه این کتاب آسمانی را بیشتر احساس کنم و اینکه تنها مسلمانان نبودهاند که اقدام به ترجمه این کتاب آسمانی نمودهاند. بلکه بزرگان مسیحی همچون Arberyy در برابر عظمت آن زانو زدهاند. خلاصه اینکه با همه این امکانات، چهار سال آزگار تلاش کردم، تا به اصطلاح جزء اول این کتاب آسمانی را به اتمام برسانم. با این مقدمه میخواستم بگویم: فهم قرآن کریم و ادای حق آن دانش زمانه را میطلبد. اگر چنین کاری صورت بگیرد، دیوانگانی که دست به آتش سوزی میزنند، خواهند فهمید، با چه اثری رو به رو هستند.
صحبت از دیوانگی شد. به نظر شما چه انگیزههای میتواند پشت این آتش سوزیها وجود داشته باشد؟
من انگیزه این کار را جز حسد، افلاس و درماندگی نمیبینم. چند سال پیش، آماری منتشر شد که نشان میداد، جمعیت مسلمانان جهان به یک میلیارد و پانصد و هفتاد میلیون رسیده است. این عدد سرسام آور، آدمهای از این دست را به انفجار میرساند. چطور میشود مکتبی بدون صرف هزینه، اینگونه بالندگی داشته باشد. بدون شک این پیشروی از طفیل قرآن کریم است. پس آنها باید به نظر خودشان ریشه را بسوزانند. از طرف دیگر، درست است که غرب به اندیشه حکومت منهای دین معتقد است اما عملا مسیحیان افراطی و لابیهای صهیونیست، در سیاست خارجی بعضی از کشورها از جمله آمریکا نقش داشتهاند. جنگهای بیدلیل بوش را که هزاران میلیارد دالر هزینه روی دوش این ملت گذاشت، کسی انکار نمیتواند. بوش کسی بود که از تکرار واژه حمله صلیبی لذت میبرد. با آمدن باراک اوباما، روز به روز نقش اینگونه آدمها کمرنگتر میشود. پس مجبورند از این طریق عقده گشایی نمایند اما من این کسان را لایق لعنتی هم نمیدانم. پاسخ اینها را خود قرآن کریم داده است: فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِن تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَث.
ناراحتی من این است که چرا مسلمانان از این فرصت پیش آمده استفاده نمیکنند. این هنگامها جای مطرح کردن قرآن کریم است. چون هرکس از خود میپرسد که این کتاب چگونه اثری است که پیش از خودش دیگران را در آتش حسد میسوزاند. قرآن کتاب ضعیفی نیست که ما آه و ناله سر بدهیم که چرا با کتاب آسمانیما این معامله را میکنند. کافی است که برخی از زیباییهای آن را دامن بزنید، آنوقت خواهی دید که این کتاب باعث سربلندی ما است: لَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَیْکُمْ کِتَاباً فِیهِ ذِکْرُکُمْ أَفَلَا تَعْقِلُونَ.
ما متاسفانه موقعیت شناس نیستیم. من دست بالا را نمیگیرم که بگویم: کشورهای اسلامی، چنین و چنان کنند. فقط از دست اندرکاران علوم قرآنی میخواهم، وقتی با هتاکیهای اینگونه رو به رو شدیم، هرکدام یک خاطره عینی و شخصی قرآنی خودشان را در دسترسترین رسانه به چاپ برسانند. اگر چنین کاری اتفاق بیفتد، بسیاری از ناگفتههای قرآن کریم بازگو میشود. آنوقت به جای اینکه چیزی از عظمت قرآن کریم کم کنند، ناخود آگاه بر محبوبیت آن میافزایند. شاید بگویید، همه که علوم قرآنی را از سر عشق انتخاب نمیکنند. روی سخنم با اینها نیست. حرف من با کسانی هستند که به عنوان آخرین راه قرآن را انتخاب کردهاند. مسلما اینها حرفهای نا گفته فراوان دارند. باور کنید، من را اعجابهای پی در پی به این وادی کشانده است. چیزهایی که نه قبلا در جایی دیدهام و نه از کسی شنیدهام. یکی از آنها همین مطلبی است که در مقدمه تفسیر روشنایی هم ذکر کردهام: من این کتاب آسمانی را با خط 14 گرفتم، تمام این اثر جاودانه به 157 صفحه میرسد. با این حجم کوچک، در زبان معاصر عربی واژهای پیدا نمیکنید که ریشه یا شاخه آن در این کتاب مقدس به کار نرفته باشد. معنای این حرف این است که شما وقتی بر واژگان این اثر محیر العقول مسلط شوید، با 23 کشور عرب زبان دنیا میتوانید ارتباط برقرار کنید. این بسیار شگفت انگیز است، کتابی با این حجم، سلامت زبان گفتاری و نوشتاری جمعیت بیش از سه صد میلیون انسان را به عهده گرفته است. در کجای دنیا چنین کتابی وجود دارد. به نظر من این یک معجزه پنهانی است که هنوز چشمها به آنسو نچرخیدهاند.
پس بیتعارف میگویم: قرآن با تمام غربت خودش، کتابی نیست که محتاج این و آن باشد. او در قلبها حکومت میکند و هرکه را بخواهد، دستش را میگیرد اما این آزمایشی است نسبت به من و تو که اگر به گل برگهای آن بیاحترامی شود، چه پاسخی داریم؟ پس بیاییم از همین حالا تصمیم بگیریم، نکتههای شگفت انگیز قرآنی مان را بازتاب بدهیم. اگر جایی برای جولان نمیبینی، من این را از مدیر مسؤول محترم روزنامه انصاف، جناب آقای حسینی مزاری که دغدغه این کارها را دارد، میخواهم، جایی برای این عرصه اختصاص بدهد.
کلمات کلیدی: