در اینجا میگذارم شعلهای از پیکر خود را
چراغانی ببینم تا دل شب سنگر خود را
و در صحرای سوزانی که قحط آب و باران است
به آب دیده میشویم گل خونین پر خود را
نشانم بذر گل از باغ زهرا گِرد این خِرگاه
که تا باغ فدک هرجا دهد نیلوفر خود را
نماز عشق باید خواند بر آلاله پرپر
نماز و اشک راضی مینماید داور خود را
و پنهان کردهام این قبرکوچک را در این هامون
که پنهان دیدهام هر روز قبر مادر خود را!
کلمات کلیدی: